معنی پارچه پارچه - جستجوی لغت در جدول جو
پارچه پارچه
پاره پاره لخت لخت
پاره پاره لخت لخت
تصویر پارچه پارچه
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه پارچه
((چِ. چِ))
پاره پاره، لخت لخت
پاره پاره، لخت لخت
تصویر پارچه پارچه
فرهنگ فارسی معین
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر پاره پاره
پاره پاره
ریش ریش، تکه تکه
ریش ریش، تکه تکه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر پاره پاره
پاره پاره
پارِه پارِه
جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، پاره پار، پارپار، تکه تکه، لخت لخت، ریش ریش
جامه یا پارچه یا چیز دیگر که بیشتر جاهای آن دریده و ازهم گسیخته باشد، پاره پار، پارپار، تکه تکه، لَخت لَخت، ریش ریش
فرهنگ فارسی عمید
تصویر پاره پاره
پاره پاره
از همه جا دریده، قطعه قطعه، تکه تکه، اندک اندک، رفته رفته، کم کم
از همه جا دریده، قطعه قطعه، تکه تکه، اندک اندک، رفته رفته، کم کم
فرهنگ فارسی معین
تصویر پاره پاره
پاره پاره
Ragged
Ragged
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پاره پاره
پارِه پارِه
рваный
рваный
دیکشنری فارسی به روسی
پاره پاره
پارِه پارِه
zerrissen
zerrissen
دیکشنری فارسی به آلمانی
پاره پاره
پارِه پارِه
порваний
порваний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پاره پاره
پارِه پارِه
podarty
podarty
دیکشنری فارسی به لهستانی
پاره پاره
پارِه پارِه
破烂的
破烂的
دیکشنری فارسی به چینی
پاره پاره
پارِه پارِه
rasgado
rasgado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پاره پاره
پارِه پارِه
strappato
strappato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پاره پاره
پارِه پارِه
rasgado
rasgado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پاره پاره
پارِه پارِه
déchiré
déchiré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پاره پاره
پارِه پارِه
gescheurd
gescheurd
دیکشنری فارسی به هلندی
پاره پاره
پارِه پارِه
ขาด
ขาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
پاره پاره
پارِه پارِه
robek
robek
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پاره پاره
پارِه پارِه
ممزّقٌ
مُمَزَّقٌ
دیکشنری فارسی به عربی
پاره پاره
پارِه پارِه
फटा हुआ
फटा हुआ
دیکشنری فارسی به هندی
پاره پاره
پارِه پارِه
קרוע
קרוע
دیکشنری فارسی به عبری
پاره پاره
پارِه پارِه
ぼろぼろの
ぼろぼろの
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پاره پاره
پارِه پارِه
찢어진
찢어진
دیکشنری فارسی به کره ای
پاره پاره
پارِه پارِه
yırtık
yırtık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پاره پاره
پارِه پارِه
kupasuka
kupasuka
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پاره پاره
پارِه پارِه
ফাটা
ফাটা
دیکشنری فارسی به بنگالی
پاره پاره
پارِه پارِه
پھٹا ہوا
پھٹا ہوا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویر پارچه پارچه کردن
پارچه پارچه کردن
پاره پاره کردن
پاره پاره کردن
فرهنگ لغت هوشیار